محمد رحیمی مدیسه

دغدغۀ قلبی امروز من، طب اسلامی ایرانی است؛ به آن بپردازید. مقام معظم رهبری

محمد رحیمی مدیسه

دغدغۀ قلبی امروز من، طب اسلامی ایرانی است؛ به آن بپردازید. مقام معظم رهبری

ریح و نفخ چیست؟ در کتب حکما، لفظ باد، ریح و نفخ همگی به یک معنی آمده است و هر یک تنها با پسوند آن، دارای معنای خاص می شود مانند ریح منفخه که در رابطه با دستگاه گوارش آورده می شود یا ریاح غلیظه یا ریاح محتبسه یا ریاح مُنَعِّظه.

به موادی که پس از ورود به بدن ایجاد ریح یا باد یا نفخ می کند مُنَفِّخ (به معنی بادناک) یا نَفّاخ می گویند. لفظ منفخ نیز از نظر حکما، طبق آنچه در کتاب مخزن الادویه تألیف حکیم عالیقدر سید محمد حسین عقیلی خراسانی آمده به این شرح است:

«مُنَفِّخ یعنی نفخ آورنده و آن دوائی را نامند که در جوهر آن رطوبت غریبه غلیظه باشد که چون فعل نماید در آن حرارت غریزیه، تحلیل نیابد به سرعت، بلکه مستحیل به ریاح گردد مانند لوبیا.»

شارح مذکور در ادامه، برخی مضرات مواد نفاخ را نیز به شرح زیر آورده است:

«بدان که هر چه در آن نفخ است مصدع و مضر به عین (چشم) است و از اغذیه و ادویه آنچه تحلیل یابد، رطوبت آن در هضم اول و ریاح و نفخ آن در معده بماند و انحلال آن نیز بالتمام در همان جا باشد و یا در امعا و آنچه رطوبت فضلیه در آن باشد و آن، ماده نفخ و ریح آن بود و نفخ آن در معده و امعا به تحلیل نرود بالتمام، بلکه باقی ماند و چیزی از آن در عروق اعضای تناسل رود مانند زنجبیل و بزر جرجیر و این منعظ است و باعث نعوظ همان ریح است.»

رطوبت فضلیه چیست؟

حکما، برای رطوبت فضلیه تعریفی به این شرح دارند: هر زمان بگویند در فلان میوه یا سبزی و حبوب، رطوبت فضلیه است، مراد آن باشد که پاره ای از رطوبتی را که برای تغذیه جذب کرده است هنوز پخته نشده است.

بنابر قول صاحب کتاب مخزن الادویه، تعریف رطوبت فضلیه به این شرح است:

«بدان که رطوبت فضلیه عبارت از رطوبتی است که در تمام اجزای آن چیز، کما ینبغی ممتزج نگشته باشد و به اندک زمانی بعضی از آن به تحلیل رود و جرم آن را منشق سازد و بعضی به تعفین، صورت کرمی یافته، جرم آن را بخورد و رفته رفته تمام آن را فانی گرداند.»

بنابراین تعاریف درمی یابیم که رطوبت فضلیه، نوعی رطوبت غیرجبلی یعنی غیراصلی است که در نباتات به علت نقص در عمل همسان سازی باقی می ماند و سرعت تحلیل آن از رطوبات اصلی بیشتر است.

مبهِّی یعنی چه؟ بنا بر قول صاحب کتاب مخزن الادویه، مبهی یعنی به حرکت آورنده قوت باه و زیاد کننده ماده آن، که منی و ریاح غلیظه منعظه است و آن دوائی را نامند که به سبب حرارت معتدله و رطوبت فضلیه خود؛ در مجاری اعصاب، عضلات و اعضای تناسلی؛ تولید ماده منی و ریاح منعظه نماید و محرک باه شود مانند بهمنین، بوزیدان و زردک.

حکیم جرجانی در ادامه می فرماید:

«و زرده خایه ی نیم برشت، مغز سر بره، مغز سر مرغ، مغز استخوان ها و مغز گنجشک غذا دهنده و تری آرنده است و اگرچه مغزها سرد است در مغز استخوان و مغز گنجشک حرارت است اگر آن را با نعنع گر با اندکی زنجبیل و نمک به کار دارند هر سه معنی حاصل آید خاصه از نعنع که در وی قوتی است که آلت های تناسل را بر فعل خویش یاری دهد.»

در کلام حکیم ممدوح بسی نکات آموزنده و جود دارد. وی بسیار با ظرافت بین مواد سرد و تر مانند مغزها افتراق قایل شده است. زیرا کیفیت سردی و تری ضد کیفیت گرمی و خشکی است. آنچه سرد و تر است به صورت ظاهر، برای تقویت نیروی جنسی مناسب نیست و بین مردم نیز رایج است که می گویند «سردی نخور که از مردیت کم می کنه!». اما حکیم ممدوح با هوشمندی مصداق هر گردی گردو نیست را روشن کرده و می فرماید که گرچه کیفیت غالب بر مغزها سرد است؛ اما حرارت مکنون برخی از مغزها در چرخه هضوم چهارگانه آزاد می شود و اسباب تولید نیروی جنسی را فراهم می کند.

حکیم جرجانی در ادامه می فرماید:

«و گزر، شلغم و جرجیر هر سه به یکدیگر نزدیک اند در زیر معنی، در هر سه حرارت معتدل و غذا دادن و رطوبت فزون هست لکن جرجیر کم غذاتر است و حرارت او از حرارت شلغم و گزر بیشتر است و گندنا گرم و تر و غذا دهنده است اگر با زرده ی خایه  مرکب شود غذایی شایسته باشد و انگور شیرین و رسیده بسیار غذا و تری دهنده و بادانگیزست و قوت او از قوت شلغم، گزر و آنچ یاد کرده آمد بیشتر است.»

شاید برای خواننده این سوال مطرح شود که وقتی چند ماده خوراکی مانند گزر (هویج ایرانی)، شلغم و جرجیز (نوعی ترتیزک یا شاهی) هم خاصیت اند چرا حکیم اینقدر به شرح زیر هر یک پرداخته است؟

در پاسخ باید گفت که درست است که همه مواد دارای خاصیت باهیه از این جهت با یکدیگر مشابه اند؛ اما هر یک از جهت تغذیه متفاوتند. آگاهی از این تفاوت ها، طبیب را قادر می سازد تا متناسب با نیاز هر فرد برای او برنامه غذایی یا دوایی تنظیم کند. زیرا برخی از افراد نیازمند غذائیت بیشتر و برخی نیازمند حرارت یا رطوبت افزون تر هستند.

حکیم جرجانی در ادامه می فرماید:

«و هلیون که به پارسی، مارچوبه گویند و حرشف که به پارسی، کنگر گویند و جوز، بادام شیرین، فستق، فندق، گوزهند، حب الزلم، شیرتازه، حلبه، کبوتر بچه، بط، خایه ی گنجشک، خایه ی خروس، جگر مرغ، انگبین، روغن گاو، کباب و کرنج (برنج) به شیر، انجیر و میویز همه اندرین باب سودمنداند و چیزهای گرم لطیف کننده چون سعتر و آنچه بدین ماند زیان دارد از بهر آن که بادها را تحلیل کند اما انگور با قوت گرمی او بادناکی دارد بدین معنی سودمندست»

حکیم جرجانی در این فراز، ضمن بیان تعدادی از مواد خوراکی مقوی باه نکته افتراقی مهمی را بیان کرده است. وی برای پپرهیز از این تفکر که هر ماده خوراکی گرم و خشکی، مقوی باه نیست؛ به سعتر یعنی آویشن اشاره کرده است تا نشان دهد برخی از موادی که گرم و خشک اند نه تنها مفید به حال نیروی جنسی نیستند بلکه موجب تحلیل رطوبات ایجاد کننده نعوظ نیز می شوند و خود به ناتوانی جنسی کمک می کنند.

حکیم جرجانی در ادامه تأکید دارد که تأثیرغذا از دوا برای تقویت نیروی جنسی بیشتر است. وی در این رابطه استدلالی به شرح زیر دارد:

«و بباید دانست که اولی تر آن است که درین باب اعتماد بر غذا کنند نه بر دارو؛ از بهر آن که زیادتی قوت جماع، از زیادتی آب و باد بود و این غذاها که یاد کرده آمد هم ماده ی آب آید و هم فاعل باد و داروها اگر چه بعضی زیادت کننده ی آب اند این زیادتی از ماده تواند بود و ماده غذا است پس غذا که هم ماده ی آب بود و هم فاعل باد اعتماد بر آن بیشتر از آن بود که بر دارو»

جناب حکیم جرجانی در این بیانات به موضوع مهمی اشاره دارند و آن این که اصولاً در تعریف دارو و غذا نباید خلط شود. زیرا غذا ماده ای خوراکی است که بر ماده بدن یعنی اخلاط و اندام ها می افزاید در حالی که دارو ماده ای است که تنها بر مزاج تأثیر می کند یعنی مزاج بدن یا اندامی خاص را گرم تر، سردتر، خشک تر یا ترتر می نماید. به این ترتیب نباید فکر کرد که داروهای مقوی باه، ماده منی و یا ریح تولید می کنند بلکه داروها با افزایش حرارت یا تعدیل آن، امکان فعال شدن ماده موجود در بدن را فراهم می کنند.

یکی از داروهای معاصر که بسیار در دنیا مشهور شده است نیترواکساید است که با نام تجاری مختلف از جمله ویاگرا در بازار دارویی وجود دارد. البته این دارو به خاطر اتساعی که در عروق ایجاد می کند موجب مرگ هزاران انسان شده و می شود. نگارنده در نظر دارد بدون توجه به عوارض ناشی از این دارو بر سلامت انسان ها، تنها از زاویه خاص یعنی به عنوان یک داروی منعظ، این دارو را مورد بررسی اجمالی قرار دهد تا موضوعی که جناب حکیم جرجانی مطرح کرده است به طور عمیق تری در ذهن خواننده و به خصوص پزشکان و حتی متخصصین اورولوژی قرار بگیرد.

وقتی فردی از ویاگرا برای ایجاد نعوظ استفاده می کند، جدار عروق آلتش باز شده و مقدار زیادی خون وارد آن می شود. در نتیجه ی هجمه خون و پرشدگی عروق آلت، افزایش حجمی رخ می دهد که از آن به نعوظ تعبیر می شود. به این خاطر همه متخصصین چنین می پندارند که داروی موسوم به ویاگرا سبب نعوظ شده است. در حالی که این نوع پندار بر اساس فرمایش حکیم جرجانی و سایر حکمای سلف، برداشتی ناقص و غلط است. حال باید دید برای این که ویاگرا بتواند ایجاد نعوظ کند چه امور دیگری نادیده انگاشته شده است؟

همان گونه که می دانید، حکما دارویی را مفتح یعنی باز کننده یا متسع کننده می دانند که دارای حرارت مرخیه باشد؛ یعنی حرارتی که سبب ایجاد خشکی در اندام ها از جمله عروق نشود؛ بلکه به نرم کردن جدار انها برای ایجاد اتساع کمک کند. چرا که بدون ارخاء، اتساع با انصداع یعنی شکافتگی و ترکیدگی همراه خواهد بود. در نتیجه هدف غایی حاصل نخواهد شد.

حال این سؤال مطرح می شد که چنین حرارتی یعنی حرارت مرخیه چگونه یا از کجا تأمین می شود؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت وقتی ماده ای وارد بدن می شود؛ تحت تأثیر حرارت غریزی، کیفیات مکنون در آن آزاد می شود. در این هنگام است که کار طبیعت شروع می شود. طبیعت با بررسی نوع کیفیت آزاد شده، نسبت به آن واکنش مناسب نشان می دهد. وقتی طبیعت، کدهای موجود در ماده وارده را بررسی می کند، درمی یابد که برای بدن مضر یا مفید است. چنانچه طبیعت کدهای مضر دریافت کند، نخست واکنش های اصلاحی را از طریق آزادسازی کدهای مربوطه به عمل می آورد. چنانچه واکنش اصلاحی کافی نباشد اقدام به آزادسازی کدهای تدافعی از قبیل خنثی سازی عملکرد ماده وارده یا جلب و طرد آن به بیرون از بدن می کند.

بر این اساس باید قایل شد که امر اتساع عروق یا به واسطه کیفیت مکنون در ویاگرا اتفاق می افتد یا به واسطه عملکرد طبیعت رخ می دهد. عملکرد طبیعت پس از ورود ویاگرا در بدن، واکنش اصلاحی باشد؛ به این معنی است که طبیعت از ماده وارده به عنوان ابزاری برای رسیدن به مطلوب استفاده کرده است. همچنان که می بینیم ویاگرا بدون تحرک جنسی عمل نمی کند به طوری که در بروشورهای این دارو، این مطلب درج شده است.

اما باید دانست که تحرک جنسی یکی از وظایف و عملکردهای طبیعت است نه ویاگرا. پس وقتی طبیعت کدهای مربوط به تحریکات جنسی را آزاد می کند در واقع حرارت مرخیه را در محیط تناسلی برای ایجاد نعوظ فراهم کرده است لذا با کمک گرفتن از کدهای ویاگرا، امر نعوظ را که یک جزء از اجزای لازم برای یک رابطه جنسی است فراهم می کند.

اما طبیعت تا کی قادر به ایجاد واکنش اصلاحی است؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت طبیعت تا آنجا قادر است به واکنش های اصلاحی خود ادامه دهد که مواد لازم را در اختیار داشته باشد. به محض اتمام یا نزدیک به اتمام، طبیعت سعی در حفظ ذخایر ضروری می کند. برای این کار، از ایجاد حرارت مرخیه خودداری می کند. در نتیجه ی این عملکرد طبیعت، دیگر ویاگرا قادر به ایجاد نعوظ نخواهد بود. زمانی که چنین بیمارانی به من مراجعه می کنند اظهار می دارند که اوایل با مصرف ویاگرا، نعوظ ایجاد می شد ولی به مرور زمان، نعوظ ضعیف و بعد از مدتی قطع شد. معمولاً برای درمان این بیماران، دستورات غذایی ویژه که دارای سه خاصیت کثیرالغذایی، بادانگیزی و حرارت معتدله است را تجویز می کنم.

بیماران پس از مدتی که به این دستورات عمل می کنند، اظهار می دارند دوباره با مصرف ویاگرا صاحب نعوظ می شوند.

بر اساس عملکرد مذکور، درمی یابیم که ماده مولد منی، رطوبت فضلیه و ریح منعظه، در امر تقویت باه؛ اموری ضروری و غیرقابل انکارند و همه این موارد تنها در غذا وجود دارد نه در دارو. به این جهت است که حکیم جرجانی در بخش دیگری از سخنان خود چنین اظهار می کند:

«دیگر آنکه اگرچه بعضی از داروها زیادت کننده ی آب اندر کار بعضی آن است که آب را گرم کنند و بجنبانند تا شهوت جماع پدید آید و بی شک نخست تولد آب باید تا پس دارو، آن را بجنباند و هرگاه که غذا یابیم هم آب ر ا بفزاید و شهوت را بجنباند و اولی تر آن باشد که اعتماد بر آن غذاها کنیم نه بر آن غذاها کنیم نه بر داروها و دیگر آن که قدر دارو اندک باشد و قوت او قوی تر از قوت طبیعت بود و آنچه نه چنین باشد نه دارو باشد و طبیعت آن چیزی که مقدار آن اندک بود و قوت آن قوی تر از قوت او بود بهره ی تمام نتواند یافت و در آن تصرفی سودمند نتواند کرد و باشد که بر وی وبال گردد.»

در بخش دیگری از سخنان حکیم جرجانی به نکته ای نغز اشاره دارد که در زیر می آید:

«اگر مزاج سرد باشد و منی بسیار و فسرده، ممکن است که دارو آن را بجنباند و مزاج را بگرداند تا قوتی پدید آید. جز در چنین مزاج بر داروها اعتماد کردن خطا بود و من دیدم که مردم محرور را طبیبی معجون های گرم و داروهایی می فرمود تا قوت جماع زیادت شود هر روز ضعف زیادت می شد و به آخر حرارت چندان غلبه کرد که همه سرهای رگ های او گشاده شد و بول او خون صرف گشت و به هیچ تدبیر آن را تدارک نتوانست کرد و خون او هم به طریق بول برفت و تشنج خشک پدید آمد و مرد هلاک شد.»

در این فراز، حکیم بزرگوار تجویز داروهای باهیه را تنها در مورد وجود سردی مزاج که با منی زیاد و فسرده همراه باشد؛ جایز دانسته است. زیرا وقتی برودت بر منی غالب شود آن را فسرده می سازد و امکان حرکت طبیعی را از منی می گیرد. در نتیجه با وجود منی بسیار، تولید روح و قوای جنسی در چنین فردی ممکن نمی گردد. به این خاطر حکیم ممدوح، تجویز داروهای باهیه را با هدف گرم کردن و جنباندن منی، یعنی ایجاد حرکت طبیعی در آن برای تولید روح و قوای جنسی جایز دانسته و در غیر این مورد، جایز ندانسته است. لذا حکیم با ذکر خاطره ای با بیان شرح حال بیمار و معالجی نادان، شاهد مثالی برای عدم جواز مصرف داروهای باهیه ی صرف، ارایه می دهد که صد البته امروزه این واقعه به طور مکرر در مراکز درمانی اتفاق می افتد و سبب بروز مرگ های ناشی از اثر مصرف داروهای جنسی از جمله ویاگرا می شود. 

منبع: درمان ناتوانی های جنسی در مکتب طب ایرانی-محمد عبادیانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۱۶
محمد رحیمی مدیسه
گذاردن یک عدد میخک که قبلا کمی با آب دهان خیس خورده باشد روی دندان پوسیده و سیاه شده جهت تسکین درد آن خیلی موثر است.
میخک حاوی موادی به نام اوژنول است که یک مسکن و ضد عفونی قدرتمند محسوب می‌شود. میخک توسط دندانپزشکان قدیمی برای درمان درد دندان مورد استفاده قرار می‌گرفت. البته اوژنول هنوز هم در فرآیندهای دندانپزشکی استفاده می‌شود.
در حقیقت این ماده یکی از مواد اصلی تشکیل دهنده بی‌حس کننده‌هایی است که دندانپزشکان بر روی دندان بیمار استفاده می‌کنند.اگرچه مکانیسم عمل این ماده هنوز مشخص نیست اما بیشتر افراد فکر می‌کنند که بر روی گیرنده‌های درد خاصی عمل می‌کند و آن‌ها را مسدود می‌سازد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۱۵
محمد رحیمی مدیسه
هشدار! ژل رویال چینی نخورید!

ژل رویال (شاه انگبین) نوعی ماده غذایی است که توسط زنبورهای عسل تهیه می‌شود و معمولاً همه لاروها در سه روز اول زندگی از ژل رویال تغذیه می‌کنند، اما این جیره غذایی از روز چهارم تغییر می‌کند و جای آن را مخلوطی از عسل و گرده می‌گیرد، و تنها ملکه تا آخر عمر از ژل رویال تغذیه می‌کند وبه نظر می‌رسد که این نوع غذا باعث به وجود آمدن اختلافات اساسی بین زنبورهای ماده و ملکه می‌گردد به طوری که طول مدت زندگی ملکه بیش از پنجاه و دو برابر طول زندگی زنبورهای کارگر است و از لحاظ حجم نیز ملکه دو تا سه برابر کارگرها می‌باشد.

ژل رویال توسط زنبورهای پرستار تولید می‌شود واین زنبورها در روز ششم زندگی اقدام به ترشح شاه‌انگبین می‌کنند که در حقیقت مایعی سفید رنگ است که در تغذیه لاروها و به ویژه ملکه به کار می‌رود. اما این ترشحات در روز دوازدهم قطع می‌گردد و لاروهای پرستار این وظیفه را به نسل دیگری از لاروها که سن آن‌ها کمتر است می سپارند .

زنبورهای کارگر دارای دو غده بر روی سر خود می‌باشند بنام غدد زیرحلقی که توانایی تولید این ماده را از سن ۱۰ الی ۱۵ روزگی دارند. رنگ ژل رویال از سفید شیری تا زرد روشن بوده و ترش مزه می‌باشد. ملکه در زمان زندگی تنها با ژله رویال تغذیه می‌شود. تمامی لاروها در سه روز اول لاروی با این ماده تغذیه شده و بعد از ۳ روزگی آن‌هایی که قرار است تبدیل به کارگر شوند با عسل و گرده تغذیه شده و آن لاروی که قرار است به ملکه تبدیل شود فقط با ژل رویال تغذیه شده. فروشندگان این محصول در بازار ادعا می کنند که ژل رویال زود فاسد می‌شود و باید بعد برداشت مصرف شود . حال آنکه اگر ژل رویال یا اکسیر انگبین با عسل ترکیب گردد به مدت طولانی و خارج از یخچال هم می تواند دوام آورد.

ژل رویال در بازار به قیمت نسبتا ارزان و نگهداری شده در یخچال به فروش می رسد که اکثراً از کشور چین وارد می گردد و با توجه به استفاده از سموم آفت کش برای دفع کک کندوها و دستکاری های دیگر معمولا نه تنها مفید نیست بلکه زیان بخش هم است. و هر ارزانی بی سبب ارزان نیست کما اینکه در مورد تمامی محصلات عرضه شده از کشور چین شاهد دلیل این ارزانی بوده ایم.

در واقع اگر این اکسیر انگبین آلوده وارد عسل نگردد نتیجه و تاثیر معکوس دارد که به جای سودبخشی زیان آور است مانند تخم مرغ که اگر بگندد به جای تاثیر در سلامتی نتیجه معکوس می دهد و ایجاد مسمومیت می کند.

 لارو چیست ؟

کِرمینه یا لارو به نوزاد کرمی‌شکل حیواناتی که دگردیسی کامل دارند (مانند حشرات و دوزیستان) گفته می‌شود.

شکل آن هیچ شباهتی به حشره بالغ نداشته و از نظر دگردیسی تغییرات فیزیولوژیکی وریخت‌شناختی قابل توجهی را متحمل می‌شود.

در کرمینه معمولاً سه قسمت سر، سینه و شکم مشخص هست. از نظر محیط زندگی و رژیم غذایی لاروها فوق العاده متنوع هستند. حشرات در مرحله کرمینه‌ای دارای قدرت تغذیه و تخریب فراوان هستند. لاروهای نوزاد که از تخم خارج می‌شوند اغلب بلافاصله شروع به تغذیه می‌کنند ولی گاهی تا مدتی از تغذیه خودداری می‌کنند. لارو حشرات هنگام تغذیه رشد و نمو کرده، ازدیاد حجم پیدا می‌کنند و سپس پوست‌اندازی می‌دهند. فاصله میان دو پوست‌اندازی را یک سن (Instar) لاروی می‌گویند. تعداد بارهای پوست‌اندازی در گونه‌های مختلف، متفاوت ولی برای یک گونه معمولاً ثابت است مگر در موارد استثنایی که تحت تأثیر گرما و رطوبت و سایر شرایط خارجی ممکن است تعداد آن متغیر باشد.

این ماده از دو جفت غده هیپوفارین موجود در طرفین سر زنبوران کارگر جوان ترشح می شود و با بزاق دهان آنها مخلوط می گردد. این ژل، خمیری شکل با رنگ تقریبا سفید تا زرد کمرنگ و طعمی تند و زننده است. این ماده مغذی تا سه روز مورد استفاده همه لاروها قرار میگیرد ولی زنبور ملکه به طور دائم از این ماده تغذیه می شود. بدون ژل رویال هیچ لاروی قادر به رشد نیست و این ماده، ملکه را قادر می سازد که در روزهای تخم ریزی در شبانه روز بیش از ۲۵۰۰ تخم بگذارد که وزن این مقدار بیش از وزن خود ملکه است. همچنین ملکه زنبور عسل به واسطه استفاده از این ماده مغذی حدود ۵ تا ۶ سال عمر می کند در حالی که زنبور های کارگر در فصول فعالیت خود (بهار و تابستان) حدودا در کمتر از ۱۴ تا ۲۴ روز از فعالیت خود میمیرند.

خواص ژل رویال چیست ؟

ژل رویال یک ماده غذائی بسیار ارزشمند و داروئی است که در درمان بسیاری از ناتوانی‌ها و امراض موثر می‌باشد از جمله در کاهش چربی خون، تنظیم هورمون‌ها، کمک به باروری و تسریع در بهبودی ناتوانی جنسی، کمک به رشد استخوان، محرک رشد، اشتهاآور، رفع سختی رگ‌ها، بهبودی روماتیسم مفصلی، درمان افسردگی، افزایش دهنده مقاومت بدن در مقابله با عفونت‌ها و جلوگیری از پیری زودرس بسیار موثر است.

ژل رویال به علت دارا بودن ماده‌ای بنام استیل کولین که نقش اساسی در نقل و انتقال پیام‌های عصبی ایفا می‌کند برای پیشگیری و درمان مشکلات عصبی نظیر آلزایمر، رعشه، اضطراب کاربرد دارد و همچنین در فعالیت‌های فکری زیاد هم می‌توان از این ماده استفاده کرد. در ضمن به خاطر داشتن همین ماده (استیل کولین) از رسوب کلسترول در جداره رگ‌ها که باعث سفت شدن دیواره رگ‌ها می‌شود و سکته را به‌دنبال دارد می‌کاهد.

استفاده از ژل رویال به عنوان ماسک های طبیعی صورت و یا در ترکیب ماسک های طبیعی به حفظ شادابی پوست کمک شایانی می نماید.

در ژل رویال مقدار فراوانی کلاژن موجود می‌باشد که در استحکام یاخته‌ها با یکدیگر نقش اساسی بازی می‌کند به ویژه یاخته‌های پوست.

منبع: هیات تحریریه احیای سلامت
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۱۴
محمد رحیمی مدیسه
اما اعضای مرئوسه آنهایی هستند که قوای اعضاء رئیسه را دریافت می کنند. مثل کلیه، معده، طحال و ریه . اما اعضایی که نه خادمند، نه رئیسه و نه مرئوسه، آنهایی هستند که مختص به قوای غریزی اند و از اعضاء رئیسه قوه ئی به آنها نمیرسد، مانند استخوان ها و غضروف ها . روی هم رفته اعضاء به مفرد و مرکب تقسیم میشوند. مفرد آنهایی هستند که جزء شان در نام و تعریف باکل یکی باشد (مانند گوشت و پیه استخوان) اما مرکب آنست که چنین نباشد و اینها اعضاء آلیه اند.
📚منبع: قانونچه در طب، ص۱۴،تالیف محمود بن محمد بن عمر چغمینی.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۱۴
محمد رحیمی مدیسه
معنای گرسنگی تنها محرومیت از خوردن غذا جهت رفع گرسنگی نیست بلکه محرومیت از جذب بیش از چهل نوع عامل حیاتی است!

 اگر در گذشته عده ای معدود در اثر فقر و بی خوراکی می مردند، در حال حاضر، اکثریتی در حدود هفتاد درصد جمعیت جهان، دچار کمبود یکی از عوامل لازم برای ادامه ی زندگانی می باشند. عواملی که فقدان یکی از آنها موجب مرض و بالأخره مرگ زودرس می شود و مردم را علیل و ناتوان می سازد. اگر در سالهای قحطی، کمبود غذا یکی از علل مرگ و میر و اشائه ی امراض عفونی و مسری بود امروزه تعداد قربانیان تغذیه ناقص و گرسنگی نامرئی به مراتب زیادتر از سالهای قحطی می باشد. در سالهای قحطی، فقدان کامل مواد غذایی، تولید گرسنگی حاد کرده و بینوایان را دسته دسته به سوی گورستان می فرستد اما گرسنگی نامرئی مزمن بوده، جماعات بیشتری را که در بین آنها طبقات مرفه زیاد دیده می شوند مبتلا به مرگ تدریجی کرده، بسوی هلاکت می برد. علوم جدید با شیرین کردن آب دریاها و تکمیل وسایل ارتباط و ساختن وسایل سریع حمل و نقل، مسئله ی گرسنگی مرئی را جبران کرده ولی در راه رفع گرسنگی های پنهانی نه تنها تاکنون قدمی برنداشته بلکه روز به روز آنرا شدیدتر می کند. پزشک جدید به منشأ اصلی مرض که همانا گرسنگی پنهانی و فقدان یکی از عوامل حیاتی است چندان کاری ندارد و عوارض بعدی دارو را هم در نظر نمی گیرد. او میکروب را که عامل دست دوم بیماری است می کشد ولی به کمبود عوامل غذایی که بدن را مستعد برای رشد آن میکروب کرده است، کمتر توجه می کند و زهرابه هایی را که میکروب هنگام رشد از خود ترشح کرده و محیط بدن را آلوده و مسموم ساخته است از بین نمی برد طبق محاسباتی که شده است، تلفات جنگ و بیماری های همه گیر حداکثر پس از ده سال جبران می شود ولی پس از یک قحطی بزرگ، آنهایی که جان سالم به در می برند تا پایان عمر قادر به جبران عوارض گرسنگی نبوده و همچنان ضعیف و رنجور باقی می مانند!

باز هم خاطر نشان می شود مقصود از گرسنگی، بی خوراکی کامل نیست بلکه ما از کمبودهایی سخن می گوییم  که به طور محرمانه و پنهانی، بدون احساس گرسنگی وجود انسان را می کاهد. این همان گرسنگی است که بچه را در شکم مادر رنجور می کند و عده ای را جانی با همراه به دنیا می آورد. این همان گرسنگی است که بیماری ها را در یک خانواده ارثی می کند.

نخستین علت این گرسنگی های پنهانی، یکنواخت بودن خوراک انسانهای متمدن است که بایستی آنرا زاییده ی تمدن جدید و شهرنشینی دانست. خوراک امروز ما با خوراکی های نیاکان ما همانقدر اختلاف دارد که داروهای جدید با داروهای گیاهی دارند. ما به تغذیه با غذاهای محدود عادت کرده ایم در صورتی که انسانهای اولیه انواع زیادی از گیاهان وحشی و حیوانات مختلف را در اختیار داشتند.

دومین علت این گرسنگی پنهانی، خوراکهای کم حجمی است که انسان متمدن برای خوراک خود برگزیده است و یا تصفیه آرد، قند، روغنها و چربی ها آنها را از بسیاری از عوامل اصلی غذایی عاری ساخته است. وقتی ما گندم را با آسیابهای بزرگ و سنگین چدنی آرد می کنیم و سبوس آن را با الک های بسیار نرم چند صفر می گیریم، از شانزده عامل غذایی که در گندم وجود دارد، دوازده عامل مفید آن را گرفته و دور میریزیم؛ در نتیجه با خوردن نان سفید که چیزی جز نشاسته ندارد، نسبت به دوازده عامل غذایی هدر رفته و املاح مهم گیاهی آن گرسنه می شویم. این غذا هنری جز تخمیر شدن در معده و سوختن (هضم) ناقص ندارد و مسئول پیدایش یبوست، نفخ و بسیاری از امراض معدی و فساد خون می باشد. یا چغندر قند، یک غذای کامل است که هم قند دارد و هم عواملی که برای هضم و جذب قند و سوختن آن در بدن لازم است ولی قند سفید چیزی جز قند نیست و موجب کوتاه شدن عمر ماشین بدن شده و پیری زودرس را به ارمغان می آورد.

نوشابه های الکلی نیز از این تصفیه دامنه دار در امان نیستند. خداوند در قرآن مجید منافع و مضار شراب را با هم مقایسه کرده است و چون زیان آن بیشتر از فواید آن می باشد، آن را حرام کرده است ولی همین که این شراب تصفیه می شود و به صورت عرق در می آید، منافع آن به کلی از بین رفته یک مایع سوزاننده باقی می ماندکه هنرش سوزاندن عوامل و ذخایر غذایی موجود در بدن بویژه کلسیم است. این موضوع دلالتی است بر نوشابه خوارانی که ممکن است از نظر مالی غنی باشند ولی از نظر عناصر غذایی بدن خیر!

در سرزمین پهناور ایران بیش از صد هزار گیاه خوراکی که هر یک دارای عناصر متفاوت و بسیار هستند، می روید و هر یک سرشار از عوامل و ترکیبات غذایی است که سابقاً بسیاری از آنان برای مداوا به کار می رفت. برای مثال در زمان گذشته، بیماری قند با میوه ها و سبزیجاتی معالجه می گردید که غذای لوزالمعده بوده و آن را تشویق به ترشح انسولین می نمودند ولی امروزه با رژیم غلطی که به این دسته از مبتلایان می دهند آنها را از خوردن غذاهای اصلی واداشته و منحصراً به آنها گوشت می دهند و در نتیجه خون آنها ترش شده و سبب پیدایش استن در ادرار آنها شده و بیماری آنها سخت و بی درمان گردیده و سرانجام به مرگ بیمار خاتمه پیدا می کند.

ریزش مو بر خلاف تصور عده ای ارثی نیست بلکه معمول گرسنگی نامرئی پیاز مو نسبت به «ویتامین ب»  می باشد. سفید شدن زوردرس مو بر خلاف تصور عده ای ارثی نیست بلکه معلول گرسنگی نامرئی املاح آن (فلزات مختلف از قبیل منگنز، روی، تیتانیوم، تنکستن و غیره) است.

نارسایی غده تیروئید و بیماری های عصبی خود مولود گرسنگی های نامرئی هستند که در سفید شدن زودرس مو بی دخالت نیستند.

کم خونی نخستین تظاهر گرسنگی نامرئی بدن به عنصر «آهن» است همچنین این گرسنگی رشد اطفال را مختل کرده و باعث ضعف معده و روده ها می گردد.

کرم خوردگی و سستی دندانها که متأسفانه روز به روز زیادتر می شود با گرسنگی نا آشکار عنصر «فلوئور» به وجود آمده است. این عنصر در ساختمان بنیادی دندانها و استخوان ها و غضروف ها نهایت لزوم را دارد. عدس، ماش، لوبیا سرشار از فلوئور بوده و تقریباً دو برابر گوشت و سبزیها فلوئور دارند.

ضعف حافظه، کوتاهی قد، رنگهای پریده، بیماری های روحی، گواتر، حماقت و هزاران عوارض دیگر ناشی از گرسنگی نامرئی عنصر «ید» در بدن است. توقف رشد نوجوانان، ناشی از گرسنگی نامرئی «ویتامین آ»و عصبانیت و یبوست و نفخ معده ناشی از گرسنگی نامرئی «ویتامین B1» می باشد.

منبع:فصلنامه حکیمانه، سال اول، شماره چهارم
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۱۲
محمد رحیمی مدیسه
محمد رحیمی مدیسه

نروید بر زمین هرگز گیاهی
که ننوشته است بر برگش دوایی